براه خرابات در چوب تاک
نویسنده:
ارنست همینگوی
مترجم:
پرویز داریوش
امتیاز دهید
✔️ همینگوی این رمان را در سال ۱۹۵۰ نوشته و در آن داستان سرهنگی آمریکایی روایت میشود که در جنگ جهانی دوم شرکت دارد و شکست میخورد. همینگوی در این رمان نگاه بدبینانه و طعنهآمیزی به حضور آمریکا در جنگ جهانی دوم دارد.
این کتاب، که ترجمهی عنوان اصلی آن به فارسی «آن سوی رودخانه و در میان درختان» است، (البته داریوش به زعم خودش با تداعی یک مصراع از رباعی حافظ، نام آن را گذاشته بود:«به راه خرابات در چوب تاک») از بدو انتشار در زبان اصلی مواجه با انتقادهایی سخت و شکننده گردید. بسیاری از منتقدان در آن اثری از هنر آفریننده و آفرینش هنری ندیده اند. آن را نوشتهای به منظور بهره برداری از شهرت قبلی و وجود بازار مسلم خوانده اند.
آغاز داستان:
دو ساعت پیش از بالا آمدن آفتاب حرکت کردند و در اوایل کار احتیاج نداشتند یخ را در ترعه بشکنند زیرا که پیشتر از آنها قایق رفته بود. در هر قایق، در تاریکی، به طوریکه او را نمیشد دید، اما صدایش شنیده میشد، تیربان در عقب ایستاده بود و پاروی بلندش را در دست داشت. تیرانداز روی چهارپایه تیراندازی که بر سر یک جعبه، که محتوای ناهار او و فشنگ بود، نشسته بود و دو تفنگ تیرانداز، یا بیشتر به بار مرغابیهای چوبی، تکیه کرده بود...
بیشتر
این کتاب، که ترجمهی عنوان اصلی آن به فارسی «آن سوی رودخانه و در میان درختان» است، (البته داریوش به زعم خودش با تداعی یک مصراع از رباعی حافظ، نام آن را گذاشته بود:«به راه خرابات در چوب تاک») از بدو انتشار در زبان اصلی مواجه با انتقادهایی سخت و شکننده گردید. بسیاری از منتقدان در آن اثری از هنر آفریننده و آفرینش هنری ندیده اند. آن را نوشتهای به منظور بهره برداری از شهرت قبلی و وجود بازار مسلم خوانده اند.
آغاز داستان:
دو ساعت پیش از بالا آمدن آفتاب حرکت کردند و در اوایل کار احتیاج نداشتند یخ را در ترعه بشکنند زیرا که پیشتر از آنها قایق رفته بود. در هر قایق، در تاریکی، به طوریکه او را نمیشد دید، اما صدایش شنیده میشد، تیربان در عقب ایستاده بود و پاروی بلندش را در دست داشت. تیرانداز روی چهارپایه تیراندازی که بر سر یک جعبه، که محتوای ناهار او و فشنگ بود، نشسته بود و دو تفنگ تیرانداز، یا بیشتر به بار مرغابیهای چوبی، تکیه کرده بود...
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1390/08/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی براه خرابات در چوب تاک
اینگرید برگمن صداش میکرد ددی :D
با تشکر
چیزی که برام عجیبه اسم کتابه که براحتی میتوانست ترجمه شود:-(